سلام خوفین؟/من هم خوفم از بدم.ولی دیشب با مامانم مسخره بازی در میووردیم در حد المپیک.ولی نمیدونیناااااا میخندیدم.

راستی خداحافظی میکن تا جمعه.البته میدونم زیادم نیست ولی من دلم خیلی میگیره.

ولی میخوام برم پیش پرسا جوجو یا چوچول خودم(لقبشه خودم ساختم)

البته فردا صبح میریم ولی بازم دلیل نمیشه نیاین و نظر ندین.

آخه اونجا به نت دسترسی نداریم.اگه داشتیم حتما حتما میام.

راستی دیشب مامانم میگه تو تو دماغی شعر میخونی .بعد دیشب داشت تو دماغی شعر میخوند منم اومدم مسخرهش کنم گفتم مامان تو هم بد شعر میخونی گفت ادای تورو در میارم.همیچین ضایه شدم که نگو.

شبا هم میرم بیدارش میکنم میگم مامان خوابی؟؟؟؟؟؟؟؟بد بیدار میشه میگه آره ولی بیدارم کردی دیگه.بعد پا میشه جدول حل کنه دوباره خوابش میبره

ولی اونتیکه که بیدارش میکنم خیلی باحاله.

ولی اگه مامانم نباشه بین منو بابام دعوا میشه یه لحظه اون میره ما با هم دعوا میکنیم

خب خیلی چرت و پرت گفتم بابای